ايستاده مردن بهتر از زانو زده زيستن است . (آلبرت کامو)

تنهایی قانونه زندگیه.

هیچ چیز و هیچکس نمیتونه این جای خالی رو پر کنه...

دیر زمانی ست بهش عادت دارم

با هیچکس و هیچ چیز عوضش نمیکنم.

+ تاريخ یکشنبه دوم شهریور ۱۴۰۴ساعت 20:55 نويسنده علی |

همه چیز رنگ بیهودگی گرفته.تلاش های بی خودی.مسابقه ای به اسم زندگی که جایزه اش مرگ است.مسابقه ای که برنده و بازنده نداره و در آخر این جایزه نصیب همه میشه و کسی بر کسی برتری نداره.تهش یک خنده تلخ به همه رنجی که کشیدیم تو این مسابقه.جام قهرمانی را بر بالای سر می بریم.

+ تاريخ دوشنبه بیست و سوم بهمن ۱۴۰۲ساعت 21:38 نويسنده علی |

کوچه های خلوت و تاریک، خانه امن منو تو

دشنام روزگار، لالایی شب های منو تو

زخم های دوخته بر جانمان، لباس مهمانی منو تو

مرگ ما، پاسخ زندگی منو تو...

+ تاريخ جمعه نوزدهم شهریور ۱۴۰۰ساعت 22:11 نويسنده علی |

میگن شب یلدا طولانی ترین و سیاه ترین شب ساله اما واسه من که تمام زندگیم شب تاریک و بلنده چه فرقی داره.همه شاد و خوشحالن که تو این شب طولانی در کنارهم خوشن! واسه آدمی که محکومه تو زندون انفرادی چه فرقی میکنه که یک دقیقه بیشتر شبش طول بکشه...

خیلی خستم از همه چیز

رنج های من یلدای بی انتهاست.

+ تاريخ شنبه سی ام آذر ۱۳۹۸ساعت 21:27 نويسنده علی |

همیشه در اینکه که زندگی اسارت است شکی نداشتم تا اینکه خواستم بردگی رو تجربه کنم.یک عمر به زندگی در زندان انفرادی عادت داشتم تا روزی که خودم با دست خودم انتخاب کردم که برده بشم و شدم غافل از اینکه بردگی دو رو داره. هم شکنجه شدن هم اسارت کشیدن.حالا راه گریزی نیست و تنها زندان انفردای خودم است و یک شکنجه گر که هر روز روح منو سوهان میزند...

+ تاريخ جمعه سوم آبان ۱۳۹۸ساعت 17:29 نويسنده علی |

دارم تاوان چیه پس میدم.پس چرا ساکتی و نشونه ای ازت نیست.تا کی میخوای مخفی بمونی و نشنوی حرفهامو،دردهامو.آره شاید گوشت پره ولی حرف منو حداقل یکبار بشنو.بشنو حرف کسی رو که هر روز داره تاوان پس میده.تاوان گناهایی که دیگران تورو متهم کردن بهش.فرصت دفاع نیست من محکومم به زندگی که تو برام ساختی.نکنه توهم مثل همه از آزارم لذت میبری؟!

+ تاريخ پنجشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۸ساعت 13:8 نويسنده علی |

خوبه آدم تو این دنیا حداقل یکجایی داشته باشه که واقعا خودش باشه نه اون چیزی که بقیه انتظار دارن باشی.همون خود حقیقیت هر چند تلخ و سیاه.اینجا لازم نیست فرم آدمهای خوشبخت رو بگیری و کارهای احمقانه انجام بدی که تو چشم بقیه خوب به نظر برسی و تحسین بشی.تنهایی یک نعمته همیشه واسم نعمت بوده.

این سلول انفرادی بهترین جاست واسه فریاد کشیدن.واسه گفتن حرفهایی که هیچکس نمیخواد بشنوه و بهتره که کسی نشنوه.

بعد عمری فهمیدم معنی این جمله رو که میگه: از تنهای مگریز به تنهایی بگریز و به آرامش خاطر مجالی ده.... 

+ تاريخ پنجشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۷ساعت 2:6 نويسنده علی |

نمیدونم کی وقت زندگی کردن ماست.بعضی ها تمام عمرشون در حال مردن هستن.درست مثل خود من که هر روز واسم مرگه.لعنت به این زندگی و همه آدمهاش.

بیشتر از همیشه دلم میخواد زندگی کنم البته زندگی منو بقیه اسمش رو گذاشتن مرگ...

+ تاريخ دوشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۷ساعت 22:20 نويسنده علی |

هيچ چيز عوض نمي شود . هيچ چيز فراموش نمي شود . آدم تصور مي كند ، خيال مي كند ، آرزو مي كند كه گذشت زمان دردها را كم كند و چيزي عوض شود ، اما واقعيت اين است كه هيچ چيز فراموش نمي شود . به جاهاي دور ذهن رانده مي شود اما مثل خاري كه پاي آدم را بزند ، حسش مي كني .

 

+ تاريخ شنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۲ساعت 9:57 نويسنده علی |

مرکز زمین اشیاء در حال سقوط را به سمت خود میکشد،اشیائی را که نتوانسته اند بر جاذبه غلبه کنند و ناچار به آن تن داده اند.خط افق اما اشیاء در حال گریز را به سمت خود میکشد،اشیائی را که گویی از جاذبه گریزانند و به سفر ابدی به سوی خطی ابدی می روند تا سکوتی را که میل جاذبه است بشکنند...

+ تاريخ چهارشنبه سی ام آذر ۱۳۹۰ساعت 21:41 نويسنده علی |


بدتر از همه این است که از
 خودت می پرسی فردا چطور قدرتی پیدا میکنی که درباره ی همان کاری که دیروز کرده ای و از مدتها پیش هم غیر از آن کار نکرده ای ، ادامه بدهی ، از کجا قدرتش را پیدا می کنی که این کارهای پوچ ، این هزاران هزار نقشه را که به هیچ جا نمی رسد ، این تقلا ها برای بیرون آمدن از فلاکت خرد کننده ، تلاش هایی را که همیشه مرده زاد به دنیا می آیند ، پیش ببری . و این همه به خاطر اینکه یک بار دیگر به خودت ثابت کنی، که هر شب پای دیوارت و زیر دلشوره ی فردا که هربار شکننده تر کثیف تر از روز پیش است ، سقوط کنی .

شاید هم پیری آب زیر کاه باشد که می آید و تهدیدمان می کند ، دیگر آن قدر ساز نداری که زندگی را با آن برقصانی ، موضوع این است . همه ی جوانی ات به انتهای عالم کوچیده تا در سکوت واقعیت بمیرد .  حالا از شما می پرسم وقتی دیگر به قدر کافی دیوانه نیستی ، کجا باید رفت ؟ واقعیت احتضاری است  که تمامی ندارد . واقعیت این دنیا مرگ است . باید بین مرگ و دروغ یکی را انتخاب کرد . من هرگز نتوانستم خودکشی کنم .

 

لویی فردینان سلین

 سفر به انتهای شب

+ تاريخ چهارشنبه هشتم دی ۱۳۸۹ساعت 18:53 نويسنده علی |


یا با هم قدم می زدیم ، دست در دست ، ساکت ، غرق دنیاهای خودمان ، هر کس غرق دنیاهای خود ، دست در دست فراموش شده . این طور است که تا حالا دوام آورده ام . و امروز عصر هم انگار باز نتیجه می دهد ، در آغوشم هستم ، من خود را در آغوش گرفته ام ، نه چندان با لطافت ، اما وفادار ، وفادار .حالا بخواب ، گویی زیر آن چراغ قدیمی ، به هم ریخته ، خسته و کوفته ، از این همه حرف زدن ، این همه شنیدن ، این همه مشقت ، این همه بازی . 

 

+ تاريخ شنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۸۹ساعت 21:28 نويسنده علی |

Searched without his eyes,
behind the sun.
Kept wandering hopelessly.
From time he could never run.

Still this place had silence.
His moment of warmth.
This place, a mere mirror
with filters he wished could last.

The mirror always walked away.
Regained sight was to come.
Day's sleep was the only relief,
but still he came treasureless home.

Download

+ تاريخ شنبه شانزدهم مرداد ۱۳۸۹ساعت 11:43 نويسنده علی |

Kwoon گروه فرانسویست که درسال 2006 اولین آلبوم خودشون رو به نام Tales & dreamsروانه بازار کردند
 .. سبک کارشون پست راک(پروگرسیو راک ) هستش ... و موسیقیشون کاملا حسی هستش.


اعضای این گروه عبارتند از :

-Olivier / Guitar
Sandy / Vocal,Guitar
-Julien / Guitar
-Yoann / Bass
-Ellen / Cello
-Nelson / Keyboard
-Cyrille / Drums,Samples







آلبوم دوم این بند در سال 2009 با نام When The Flowers Were Singing قدرت کارشون رو به همگان بیش از پیش ثابت کرد .


این گروه هم چنین چندین جوایز (از جمله بهترین ویدیو کلیپ ) رو از فستیوالهای مختلف در فرانسه و ایتالیا و آلمان و اسپانیا دریافت کرده و بدون شک از قدرتمندترین بندهای پست راک حال حاضر جهان هستند .یکی از ویژگیهای کارهاشون بازی با اصوات و تغییر ضرب آهنگهاست .. آرام آغاز میشه و در نهایت به اوج میرسه و قدرت نوازندگی حرف اول رو میزنه ! وکال در بهترین حالت قرار داره ویولون سل گیتار و درام به زیبایی وظیفه خودشون رو انجام میدند و احساسات شنونده رو به بازی میگیرند. موسیقی کیوون پر از هنر و زیباییست ..


آهنگ 
The Beast یکی از شاهکارهای آلبوم 2006 شونه که  من با این آهنگ با این گروه آشنا شدم وشدیدا باهاش  ارتباط برقرار کردم  اسمشو گذاشتم "موسیقی جان " و یک کار هم از آلبوم 2009 به اسم  Great Escape    رو گذاشتم که میتونی از همینجا  دانلود کنید و به یک تجربه جدید توی شنیدن اصوات دست پیدا کنید.

+ تاريخ سه شنبه دوازدهم مرداد ۱۳۸۹ساعت 12:43 نويسنده علی |

هارپ گیتار((Harp Guitar سازی، از خانواده ی سازهای زهی می باشد که قدمت به دو قرن می رسد. در حالی که تعداد زیادی از سازهای مختلف با نام هارپ گیتار در قرون گذشته وجود داشته است البته با پیشینه تاریخی متفاوتی با هارپ گیتار امروزی، اما هارپ گیتاری که به شکل امروزی مرسوم است را در زمره ی سازهای زهی با نام گیتار قرار می دهند.

یا اگر به فرم دیگری قصد بیان خانواده ی این ساز را داشته باشیم، می توان آن را در سری سازهای زهی قرار داد که می توان هرسیم را به تنهایی به صدا درآورد و هیچ مانعی جلوی به ارتعاش در آوردن سیم های آن را نمی گیرد.

به اضافه آن، کلمه ی هارپ در معنای خود به سیمی اطلاق می شود که هیچ مانعی جلوی به ارتعاش در آوردن آن نمی گیرد، نه آن طور که بعضی از اشخاص و محققان این کلمه را به نوع رنگ،دینامیک و خواص دیگر صدای آن و یا طریقه قرارگیری ساز در هنگام نوازندگی ربط می دهند. شاید شاخصه ی اصلی که این ساز باید دارا باشد این است که باید دارای سیم هایی بدون فرت و جدا از فرت اصلی باشد، و این سیم مانند سیم های آزاد قابل نواختن باشد.

یکی از مهمترین ویژگی های این خانواده از سازهای زهی، از بین بردن محدودیت هایی است که در سازهای دیگر از خانواده ی سازهای زهی موجود است.برای مثال در هارپ گیتار آمریکایی به دلیل داشتن دو دسته جدا برای اتصال سیم ها، می توان از تعداد بیشتری از سیم های باس استفاده کرد.

هارپ گیتارهای دیگر معمولا به طور کامل از سیم های تریبل و یا از سیم هایی مانند سیم های باس گیتار استفاده می کنند و یا ترکیبی از هر دو نوع سیم را بر دسته ی دیگر هارپ گیتار نصب می کنند.

معمولا از هارپ گیتار نوع آکوستیک آن استفاده می شود، اما بعضی از اشخاص از نوع الکتریک آن نیز استفاده می کنند. برای مثال می توان به نوازندگانی همچون Tim Donahue, Michael Hedges و . Yuri Landman که برای اولین بار نوعی از هارپ گیتار هفده سیم را آماده کرد که در آن پل ساز قابل جابجا کردن بود
.
هارپ گیتار الکتریک

در این بین از نوازنده ه های بزرگ هارپ گیتار می توان به Pasquale Taraffo (1887-1937), [3] Mario Maccaferri, Luigi Mozzani, and Gian Battista Noceti, Muriel Anderson, Stephen Bennett, William Eaton اشاره کرد. همچنین شواهد تاریخی نشان می دهد که نوازندگان بزرگ گیتار کلاسیک همچون فردیناندو کارولی و فرناندو سور از جمله نوازندگانی بودند که با سازی به شکل هارپ گیتار که دارای سیم های باس اضافی بود به نوازندگی می پرداختند.

منبع:سایت گیتار برای همه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یکی از فیلم هایی که این اواخر دیدم فیلم Departure ساخته کارگران  ژاپنیYôjirô Takita
بود که موسیقی متن این اثر توسط  John Doan که یه نوازنده معروف گیتار هارپ محسوب میشه ساخته شده و در اکثر قطعه های ساخته شده برای این فیلم بخوبی از صدای رویای این ساز بهره برده...برای دریافت کل SoundTrack های این فیلم به اینجا مراجعه کنید.امیدوارم لذت دیدن فیلم را نیز از دست ندید...




John Doan


+ تاريخ شنبه بیست و ششم تیر ۱۳۸۹ساعت 22:33 نويسنده علی |

شادی کودکانه

حسرتی خفته در من

گرفتن یک عکس سیاه و سفید

خنده ای مرده بر لب

کات.........


موسیقی این پست

+ تاريخ جمعه بیست و پنجم تیر ۱۳۸۹ساعت 23:5 نويسنده علی |

Bill douglas هنرمند مشهور انگلیسی کانادایی ایست که در ایران کمتر شناخته شدست.
در 4 سالگی نواختن پیانو رو آغاز میکنه و در 7 سالگی نواختن گیتار !!!!!
تحصیلات آکادمیک موسیقی رو در سالهای 1962 تا 1966 در تورنتو گذرونده .





علاقه شدیدش به موسیقی کلاسیک و شرق و همینطور قاره افریقا تاثیر زیادی بر روی کارهاش گذاشته ..

در مودش اگه میخوای بیشتر بدونی به سایتش یه سری بزن.

چند اثر لطیف و بسیار آرامش بخش رو براتون از آلبوم A Place Called Morning انتخاب کردم .


+ تاريخ چهارشنبه بیست و سوم تیر ۱۳۸۹ساعت 21:27 نويسنده علی |

امروز تصادفا یکی از اهنگ هایی که واقعا واسه من خاطره انگیزه رو پیدا کردم.آهنگ Magnetic Fields II از ژان میشل ژار.مطمئن هستم خیلی ها شنیدنش ولی واسه من همیشه تازگیشو حفظ کرده.یادمو بچه که بودم این آهنگ رو داداش بزرگم داشت و یه ضبط صوت بزرگ تازه خریده بود و به منه بیچاره هم اجازه نمیداد بهش دست بزنم میگفت میزنی خرابش میکنی و من همیشه آرزوم بود داداشم خونه نباشه و من این آهنگ و با صدای بلند گوش بدم...البته یکبار بدشانس هم بودم در حین ارتکاب جرم دستگیر شدم ولی ارزششو داشت.

یادش بخیر

این هم لینک دانلودش

با حجم 13MB

با حجم 3MB

برو به گذشته ها یه  Oxygene تنفس کن بدو بیا تا بهت باز بگم....

jean_michel_jarre_reference.jpg



+ تاريخ چهارشنبه شانزدهم تیر ۱۳۸۹ساعت 21:49 نويسنده علی |

حافظه ام میگوید:"من این كار را كرده ام" اما غرورم میگوید:"من نمیتوانم چنین كاری كرده باشم" و محكم می ایستد؛سرانجام حافظه جا میزند...

 

+ تاريخ دوشنبه چهاردهم تیر ۱۳۸۹ساعت 15:58 نويسنده علی |

سبکی Neo Folk سبکی بسیار زیبا و دلنشین که قبلا با Tenhiو Vali که توی پست های قبلا یکی از کارهاش رو گذاشته بودم باهاش کم و بیش آشنا شدیم .

زیبایی   این سبک رو وقتی درک می کنید که به اعماق دره های تاریک  تنهایی خودتان سقوط میکنید . آن زمان هست که متوجه می شوید چقدر در افسردگی و دردهای روحی زیبایی وجود دارد. هنگامی که چراغ های اتاق را خاموش میکنید و آهنگی آرام شما را سردرگم می کند.
این لحظه است که تمامی مشکلات فراموش می شوند. این دقیقا همان لحظه ایست که در مراقبه غرق شده اید. یک جور مراقبه ای که بجای نور در آن به دنبال تاریکی میگردید.
نوعی افسردگی خاص را می جویید و آن را در موسیقی پیدا می کنید.

چندتا بند جدید پیدا کردم که کارهاشون توی این سبک محشره که فرصت کنم بیشتر راجبشون خواهم نوشت.

یه چیزی که من خودم فهمیدم توی این سبک عنصر طبیعت  و صداهای موجود در اون که ما کمتر توی این دنیای شلوغ بهش توجه میکنیم وجود داره،من که خیلی وقتها برای خارج شدن از فضای ماشینی اطراف به این سبک موزیک پناه میبرم و آرامش خوبی میگیرم ازش.

ایندفعه یکی از آلبوم های بسیار زیبای Neun Welten که یک گروه آلمانی هست رو واستون میزام امیدوارم خوشتون بیاد...


Download

Band:Neun Welten

Country:Germany

Album:Destrunken 2009

Size:31 Mb

+ تاريخ چهارشنبه دوم تیر ۱۳۸۹ساعت 22:29 نويسنده علی |